شبکهای نوظهور برای توسعه قراردادهای هوشمند / کاردانو؛ از هاردفورک آلونزو تا همکاری با چینلینک
کاردانو بهعنوان یکی از کوینهای پرطرفدار، از بیستم شهریور امسال به بازار صرافی رمزارز نوبیتکس اضافه شد. آدا کاردانو (cardano) در نوبیتکس هم مثل بازار جهانی این کوین، با استقبال خوبی همراه بود و حالا شاید جالب باشد نکاتی درباره این کوین بدانید؛ کوینی که رقیب اتریوم است و برخی البته با اغراق، به آن «قاتل اتریوم» لقب دادهاند. دلیل آنهم این است که کاردانو یکی از رقبای اصلی شبکه اتریوم به حساب میآید.
به گزارش روابط عمومی نوبیتکس، اتریوم، شبکهای که به نسل دوم بلاکچین مشهور است، با اضافهکردن ویژگیهای متفاوتی نسبت به بیتکوین، از جمله قرارداد هوشمند و برنامه غیرمتمرکز، امکانی را برای برنامهنویسان فراهم کرده که پروژههای خود را بهصورت مستقیم بر بستر بلاکچین به اجرا درآورند.
اما کاردانو سعی کرده یک گام بلندتر در این زمینه بردارد. کاردانو در سپتامبر ۲۰۲۱ یعنی کمتر از یک ماه پیش، بخشی از پروژه هاردفورک خود به نام آلونزو «Alonzo» را به اجرا درآورد. فورک آلونزو امکان اضافهکردن قراردادهای هوشمند و برنامههای غیرمتمرکز Dapps در بلاکچین کاردانو را ایجاد میکند. این اتفاق خود باعث افزایش قیمت کاردانو در بازارهای جهانی شد.
شروع این پروژه با موفقیت اتفاق افتاد، اما در واقعیت ساخت قراردادهای هوشمند و برنامههای غیرمتمرکز در این شبکه چهارساله، هنوز ممکن نیست و به زمان بیشتری نیاز دارد. در همین راستا شرکت IOHK پیش از این اعلام کرده بود که در حال توسعه یک راهکار لایه ۲ به نام هایدرا (Hydra) برای بلاکچین کاردانو است. حالا کاردانو که نسل سوم بلاکچین نامگرفته، با اجراییکردن هاردفورک آلونزو روی شبکه کاردانو، رقابت سختتری را با اتریوم رقم زده است.
اما از زمان فهرستشدن آداکاردانو در نوبیتکس، خبرهای جدید دیگری هم برای این کوین منتشر شده است. سوم مهر امسال تیم کاردانو همکاری خود با چینلینک را اعلام کرد؛ همکاریای که به توسعه قراردادهای هوشمند کاردانو کمک میکند. این همکاری به استفاده از اوراکلهای چینلینک توسط کاردانو منجر خواهد شد و به توسعهدهندگان کمک میکند تا قراردادهای هوشمند را برای برنامههای دیفای کاردانو ایجاد کنند.
در همایش کاردانو خبر دیگری نیز اعلام شد. کاردانو خبر همکاری خود با ارائهدهنده سرویسهای وایرلس تلویزیونی دیش نتورک (Dish Network) را اعلام کرد. طی این همکاری، دیش نتورک از بلاکچین کاردانو در کسبوکارهای مخابراتی خود استفاده میکند و سرویسهای هویت دیجیتال را به مشتریان خود ارائه میدهد.
اما در رابطه با رقابت کاردانو با اتریوم، گرچه شباهتهای بنیادینی بین این دو شبکه وجود دارد، اما تفاوتهای بنیادینی نیز آنها را متمایز کرده؛ یکی از تفاوتهای بارز، نحوه اجماع در این دو شبکه است. پروتکل اجماع اتریوم، اثبات کار (POW) است که درست مانند اجماع بیتکوین عمل میکند و معایبی چون مصرف انرژی بالا و مقیاسپذیری پایین دارد. گرچه اتریوم با فورک اتریوم ۲ سعی در تغییر این مسیر و حرکت به سمت پروتکل اثبات سهام دارد، اما این تغییر هنوز به حالت اجرا درنیامده و مشکلات شبکه اتریوم همچنان باقی است.
این در حالی است که شبکه کاردانو از پروتکل اثبات سهام (POS) برای تأیید تراکنشهایش استفاده میکند که بهمراتب روشی کمهزینهتر و کارآمدتر نسبت به اثبات کار است. تفاوت فاندامنتالی مهم دیگر بین این دو شبکه، تعداد کوینهای آنهاست. در حوزه ارز دیجیتال هرچه کوین یا توکنی تعداد عرضه محدودتری داشته باشد، پتانسیل آینده آن در رشد قیمت وضعیت بهتری خواهد داشت؛ چراکه با توجه به نسبت عرضه و تقاضا، هرچه عرضه محدودتر باشد، تقاضا برای آن بالاتر خواهد رفت که در نهایت به رشد ارزشی و قیمت ارز کمک میکند.
تعداد اتریومهایی که قرار است در شبکه اتریوم تولید شود، محدودیتی ندارد و این موضوع یکی از ویژگیهای منفی این پروژه است. از سوی دیگر، شبکه کاردانو تعداد عرضه محدود ۴۵ میلیاردی برای آدا قرار داده که در تاریخ نگارش این مطلب، حدود ۳۳ میلیارد آن استخراج شده است. همچنین قرار است استیبلکوین Djed روی شبکه کاردانو صادر شود که به رشد این شبکه نوظهور کمک خواهد کرد.
بهطور کلی کاردانو یکی از فعالترین پروژههای حوزه کریپتوکارنسی به حساب میآید؛ پروژه متنبازی که طی این چهار سال تغییرات و بهبودهای بسیاری را ایجاد کرده است. فعالبودن و تعداد تغییرات بالای ماهانه روی این شبکه، پتانسیلهای رشد این پروژه را افزایش میدهد.
- نوشته شده در : راه پرداخت
تنظیمگری بازار داراییهای دیجیتال و دغدغهها
محمد قاسمی، بنیانگذار و مدیرعامل صرافی مزدکس / با نگاهی به گزارشها و آمارهای بینالمللی بهخوبی میتوانیم تأثیر شگفتانگیز اقتصاد دیجیتال را روی اقتصاد ملی کشورها ببینیم.
امروز ما شاهد پیشروی بازاری مدرن و پویا هستیم که در مقایسه با بازارهای مالی سنتی کارآمدتر، شفافتر و مقرونبهصرفهتر رفتار میکند. بازار مالی سنتی که شامل یک سیستم کاغذی و مراحل فیزیکی و فردبهفرد است، به علت نداشتن زیرساختهای اتوماتیک و مؤثر، نیازمند فعالیت واسطههایی مانند بازارسازان، دلالان، متولیان، مبادلهکنندگان و… است. چنین سیستمی مانعی بر سر نوآوری در اقتصاد دیجیتال است.
داراییهای دیجیتال اکنون دیگر بخش اصلی اکوسیستم بازار مالی شدهاند و فناوری بلاکچین امور مالی سنتی را متحول کرده است. ما در نقطهعطف این انقلاب فناوری ایستادهایم، اما مانند روزهای ابتدایی شروع به کار اینترنت، رمزارزها در مرحله پذیرش برای مردم قرار گرفتهاند.
اخیراً در نوشتار منتشرشدهای توسط یکی از معتبرترین سازمانهای مالی دنیا در راستای برتری مالی یکی از کشورهای توسعهیافته، ما شاهد پیشنهاد طراحی چارچوبی نظارتی برای رگولاتوری حوزه داراییهای دیجیتال و نحوه پیادهسازی و پذیرش آن در اجتماع هستیم. بر اساس این مقاله از موارد مهم در رشد اقتصاد دیجیتال، توجه به توسعه داراییهای دیجیتال، اقتصاد کریپتو و فناوریهای مربوط به آن است.
این حوزه یک کلاس دارایی جدید است که اقتصاد جهانی به سمت آن پیش میرود. کلاس دارایی که با توسعه زیرساختهای آن، بازار مالی دیگر نیازی به واسطهها ندارد و با ایجاد شفافیت به فعالان این بازار امکان کنترل مستقیم و کارآمدتری را بر فعالیتهای تجاری خود میدهد.
عدم مشروعیت قانونی و جای خالی رگولاتوری متفاوت از شیوههای سنتی، باعث آسیبپذیری کسانی که به هر شکل با این بازار در ارتباط هستند، خواهد شد و با بیاعتمادی باعث از دست رفتن فرصتهای ارزشمندی میشود. این نوشتار برای روش قانونگذاری در این حوزه، چارچوبی استاندارد را ارائه میدهد که با بررسی همه جوانب در نهایت موجب بهرهمندی حداکثری از اقتصاد کریپتو به نفع مردم، کسبوکارها و دولت میشود. این چارچوب اجزای زیر را دربر میگیرد:
- ستونهای نظارتی؛
- نظارت بر داراییهای دیجیتال طبق یک چارچوب مجزا؛
- حمایت و توانمندسازی دارندگان داراییهای دیجیتال؛
- ترویج همکاری و رقابت عادلانه.
ستونهای نظارتی
با ستونهای نظارتی، چالشهای بازار داراییهای دیجیتال برطرف میشوند. این ستونهای نظارتی شامل چهار دسته هستند:
در ستون نظارتی اول، نظارت داراییهای دیجیتال مبتنی بر یک چارچوب مجزاست. بلاکچین و ظهور یک کلاس دارایی متمایز، تحولی بزرگ را رقم زدهاند؛ اما نمیتوانند در سیستم مالی موجود جایگاه واقعی خود را به دست آورند؛ چراکه این سیستم مالی سنتی بر اساس یکسری واسطههای بازار مالی از جمله صرافیها، نمایندگیهای انتقال پول، اتاقهای پایاپای، متولیان و دلالان سنتی طراحی شده است؛ بنابراین ما به یک چارچوب متفاوت برای نظارت بر داراییهای دیجیتال نیازمندیم.
ستون دوم، اختصاص یک قانونگذار واحد برای بازارهای دارایی دیجیتال است. در واقع طبق این ستون به یک نهاد قانونگذار در کشور برای جلوگیری از یک سیستم پراکنده، پرچالش و ناسازگار با این نوآوری نیاز است؛ نهادی که بتواند مسئولیت این بازار را به عهده بگیرد. در کنار این نهاد بایستی یک سازمان خودتنظیمگر در نظر گرفته شود تا سیستم نظارتی را تقویت و نظارت دقیقتری روی این حوزه اعمال کند. ما به تدوین قوانین جدیدی از سمت این نهاد نیاز داریم تا بتواند خدمات این بازار شامل تجارت، انتقال، نگهداری، تسویهحساب، پرداخت، سرمایهگذاری، وامدهی و اجزای جانبی این فناوری جدید را در یک پلتفرم واحد فراهم کند.
این نهاد خودتنظیمگر بایستی اختیار ارائه روشهای ثبت متفاوت برای بازارهای داراییهای دیجیتال بسته به فعالیتی که دارند را داشته باشد. خلق چنین نهادی، میتواند موجب به وجود آمدن شرکتهای مؤثری شود که روی نظارت بهتر فعالیت میکنند. با یک سازمان خودتنظیمگر میتوان سریعتر قوانین این صنعت را پیادهسازی کرد. برای انجام این کار نهاد خودتنظیمگر، ممکن است بخشی از هزینههای تنظیم بازار داراییهای دیجیتال را به شرکتکنندگان این صنعت انتقال دهد.
در چنین چارچوبی تمام کسبوکارهای فعال در بازار ارزهای دیجیتال بایستی زیر نظر نهاد خودتنظیمگر قرار بگیرند و این نهاد با نظارت دقیق روی فعالیت آنها در صورت لزوم، جرایم و دیگر تحریمها را اعمال کند. چنین نهادی بایستی با در نظر گرفتن قوانین اجرایی، راهنماییهای تفسیری را به اعضایش ارائه دهد.
در نمونه مشابه در کشوری توسعهیافته، این شیوه نظارتی بین تنظیمگرهای متعددی مانند SEC ,CFTC ,OC ,CFPB و صندوق ذخیره ائتلافی صورت میگیرد. این فرایند نظارت دوبعدی، میتواند نظمی مؤثر را در سیستم به وجود بیاورد.
ستون سوم حمایت از دارندگان داراییهای دیجیتال است. این چارچوب میتواند با هدف افزایش شفافیت، حمایت در مقابل دستکاری بازار، افزایش کارآمدی و انعطافپذیری بازار، از دارندگان داراییهای دیجیتال و افرادی که روی این کلاس دارایی سرمایهگذاری کردهاند، حمایت کند.
ستون چهارم در این چارچوب ارتقای قابلیت همکاری و رقابت منصفانه است. در چنین بازار غیرمتمرکزی کسبوکارهای مرتبط با داراییهای دیجیتال باید قابلیت همکاری با خدمات گسترده اقتصادی را داشته باشند. با چنین شرایطی، اکوسیستم رقابتی منصفانه و نوآورانه را تجربه میکند.
نظارت بر داراییهای دیجیتال طبق یک چارچوب مجزا
دومین بخش از این شیوه پیشنهادی درباره نظارت بر داراییهای دیجیتال طبق یک چارچوب مجزا صحبت میکند. در چند سال اخیر، اغلب این حوزه بدون هیچ سازمان یا نهاد مرکزی بوده، گزارشی از نتایج مالی دارندگان داراییهای دیجیتال ارائه نشده و چارچوب نظارتی جامعی برای این کلاس دارایی جدید وجود نداشته و صرفاً بهصورت مقطعی قوانینی اعمال شده است. بدون شک برای خلق یک چارچوب نظارتی کارآمد به قانونگذاری نیازمندیم و بهمنظور تصویب قانون بایستی تعریفی مشروع برای دارایی دیجیتال داشته باشیم.
دارایی دیجیتال در واقع یک دارایی مالی منتشر و انتقالیافته از طریق فناوری بلاکچین است. «دارایی مالی» شامل دارایی است که کاربردهای اولیه آن پرداخت، ابزار دادوستد، وسیله ذخیره اعتبار یا بهره مالی است.
حمایت و توانمندسازی دارندگان داراییهای دیجیتال
بر اساس سومین بخش از این طرح، برای اعتماد بیشتر و حمایت از مشتریان، بایستی چارچوبی در نظر گرفته شود که هدف آن افزایش شفافیت، رسیدگی به تقلب، جلوگیری از دستکاری بازار و افزایش انعطافپذیری و کارآمدی باشد. امروز ما برای نظارت بر تقلب و جلوگیری از دستکاری بازار سیستمی حمایتی از مشتریان داراییهای دیجیتال نداریم. نهاد خود تنظیمگر میتواند با نظارت بر بازار و فراهم کردن اعتماد عمومی در بین مردم پایبندی به این ساختار را ایجاد کند. مقررات بازارهای دیجیتال بایستی کارآمدی خود را در حالی که انعطافپذیری و حمایت از مشتری را ارتقا میدهند حفظ کنند.
ترویج همکاری و رقابت منصفانه
آخرین بخش از این چارچوب پیشنهادی، ترویج قابلیت همکاری و رقابت منصفانه است. برای توسعه مستمر این بازار، دولت نقش مهمی در نظارت ایفا میکند. دولت بایستی نظارت کارآمدی روی سیستم مالی و چارچوب تنظیمی دارایی دیجیتال در اکوسیستم کریپتو را داشته باشد. این حفظ و افزایش قابلیت همکاری، اجازه توسعه مستمر پروتکلهای غیرمتمرکز را میدهد. همکاری میتواند باعث کمتر شدن ناکارآمدی تراکنشها شود و با دموکراتیکسازی بیشتر سیستمهای مالی اجازه دسترسی یکپارچه به سیستم همتابههمتا را به تمام دارندگان داراییهای دیجیتال دهد. در این اکوسیستم با افزایش موارد استفاده از بخشهای غیرمالی برای دسترسی به داراییهای دیجیتال قابلیت همکاری نیز افزایش پیدا میکند. بخشهایی مانند معاملات املاک، حوزه سلامت و… بخشهایی هستند که از طریق فناوری بلاکچین تغییراتی را تجربه خواهند کرد. با این رویکرد مردم حق انتخاب بیشتری برای نحوه تعامل با دارایی دیجیتالشان را دارند.
متأسفانه کشور ما از طرفی به علت بسیاری از رویکردهای اشتباه در این عرصه دچار عقبماندگیهایی شده و از طرفی دیگر به علت زیرساختهای غیرقابل دسترس و برخی مسائل اجتماعی فرصتهای بسیاری را از دست داده است. اکوسیستم کریپتو موقعیتی بینظیر برای ما ایرانیهاست که میتواند با خلق خدمات متمایز توسط کسبوکارها به زندگی مردم کمک کند.
دغدغه من این است که حتی در کشورهای توسعهیافته، همچنان بسیاری از خانوادهها به خدمات بانکی و ساختارهای حیاتی مالی یا دسترسی ندارند و یا محدودیت دارند. از طرفی دیگر برای آنهایی که حتی از رشد فناوریهای مالی مطلع هستند نیز این فرایندها به شیوه سنتی سخت، پیچیده و زمانبر است. اجتماع این کشورهای توسعهیافته به دنبال جایگزینی برای تأمین مالی سنتی هستند. این موضوع من را بیش از پیش نگران میکند، چراکه در ایران به عنوان کشوری در حال توسعه، این نیاز اساسیتر و پیادهسازی چنین اکوسیستم جدیدی حیاتیتر است.
در سالهای اخیر بحثهای بسیاری پیرامون کلاس داراییهای دیجیتال به خصوص درباره معامله و استخراج رمزارزها در ایران مطرح بوده اما متأسفانه به دلیل نبود یک چارچوب مشخص مخاطبان این حوزه سردرگم و بیشتر به دنبال پذیرش پروژههای بیارزش هستند. اقتصاد دیجیتال پتانسیل انقلابی بزرگ را در ساختار مالی ما دارد. ماهیت این حوزه به خصوص فناوری بلاکچین دستورناپذیر است. ما باید این واقعیت را بپذیریم به دلیل پویایی و سرعت بالای تغییرات این بازار نمیتوانیم به روشهای سنتی روی آن قانونگذاری کنیم و رویکرد مجوز محور با قوانین سخت و دست و پاگیر مالی را پیش بگیریم؛ بنابراین بایستی برای جان دادن دوباره به اقتصادمان سریعتر به دنبال طراحی چارچوبی منعطف و همسو با این حوزه باشیم و با تعللهای نابجا، فرصتهای پیشرویمان را نسوزانیم.
بهتر است از نمونههای پذیرش و پیادهسازی موفق این چارچوب در کشورهای دیگر استفاده کنیم. ما برای بهرهمندی از این کلاس دارایی نیازمند به اعتمادسازی و ایجاد یک سازوکار نظارتی برای حمایت از مردم و کسبوکارهای مرتبط با این اکوسیستم هستیم. من از چارچوبی حرف میزنم که بایستی مبتنی بر شناخت مزایای نوآوریهای این تکنولوژی در توانمندسازی و پشتیبانی بیشتر از اجتماع شود. قطعاً ما برای این ساختار جدید نیازمند به طراحی یک شیوه نظارتی هستیم تا با آن ثبات بیشتری به وجود بیاوریم و دسترسی همه مردم ایران را به منافع این نوآوری تأمین کنیم. متأسفانه اکنون به علت نبود یک چارچوب درست در این بازار، مردم، کسبوکارها و حتی قانونگذاران دچار سردرگمی شدهاند.
این عرصه در ایران یک نهاد خود تنظیمگری میخواهد که نظارتی کارآمد را برای بازاری یکپارچه ایجاد کند تا به نفع همه مردم، دولت، بازارها و کسبوکارهای مرتبط با این سیستم شود.
از آنجایی که رمزارزها پتانسیل پر ریسکی دارند، از نظر من بایستی رویکرد قانونگذاری و تنظیمگری این بازار با نگاه مدیریت ریسک همراه شود و پس از آن چارچوبی منعطف، جامع و شفاف، تدوین و تنظیمگری انجام شود. ما نیز با توجه به عرصهی متمایز و پویای این بازار، از ابزارهای مدرن تنظیمگری استفاده کنیم.
برای طراحی چنین چارچوبی پیشنهاد میکنم مجلس قانونی را اعمال کند که در قوانین مربوط به تجارت، تسویهحساب و تسویه داراییهای دیجیتال اعمال شود و از روشهای مؤثر انتقال اعتبار و دادوستد توسط بلاکچینها اطمینان حاصل شود.
ورود حوزه داراییهای دیجیتال به بورس
از طرفی با وارد کردن حوزه داراییهای دیجیتال به بورس و در نظر گرفتن آن به عنوان یک نهاد خودتنظیمگر آن را به رسمیت بشناسیم. چراکه اگر این حوزه را به رسمیت نشناسیم، نمیتوانیم رمزارزها را وارد بازار بورس ایران کنیم تا جریانات مالی نقدینگی برقرار شود. داراییهای دیجیتال سرمایهی هوشمند ما هستند. اگر نتوانیم خدمات تخصصی مشاوره صندوق ارائه کنیم و یا سبد کارگزاریها تنوعی نداشته باشد از این پتانسیل سودآور منفعتی نخواهیم برد.
با ورود این حوزه به بازار بورس ایران، تبدیل و انتقال سهام به یکدیگر افزایش پیدا میکند و میتوان به خوبی جریان نقدینگی را کنترل کرد. با چنین سیستمی راه تأمین سرمایه از طریق کشورهای دیگر با سرمایهگذاری در کشور ما هموار میشود.
در ادامه خواهم گفت چرا شیوههای مرسوم تا به امروز برای مدیریت این بازار راهکار درستی نیستند. با توجه به دستورناپذیر بودن این عرصه استفاده از برخوردهای سلبی روش درستی نیست. این شیوه هرگز مورد استقبال عموم مردم قرار نگرفته و در نهایت باعث از بین رفتن حقوق مصرفکنندهها میشود. برخورد سلبی و اعمال ممنوعیتها همچنین باعث به وجود آمدن یک بازار سیاه، ناکارآمد و غیرقانونی میشود.
نتیجه شیوه انفعالی نیز، قربانی شدن آینده کسبوکارها خواهد بود. در روش مجوز محور چندین مشکل از جمله محدود شدن این حوزه، شناسایی کسبوکارها توسط کشورهای تحریمکننده و ریسک محدود کردن داراییهای دیجیتال به وجود میآید.
در شیوه لیست سیاه، نهاد قانونگذار مواردی که در مغایرت با قوانین اصلی است را ممنوع کرده و یک کسبوکار را یا داخل لیست سیاه قرار میدهد یا خیر که این روش هم مشکلات خود را دارد.
عمیقاً امیدوارم نهادهای قانونگذار در کشور ما از تجربههای موفق کشورهایی که با چنین روشی در این حوزه فعالیت میکنند، بهره برده و بیش از این فرصتهای پیش روی این بازار را به تهدید تبدیل نکنند. اقتصاد ما برای جان دوباره خود به این فرصتها نیازمند است.
- نوشته شده در : راه پرداخت
راه پرداخت پیشنویس مصوبه هیئتوزیران در خصوص استخراج رمزارزها را بررسی میکند / دولت چه خوابی برای ماینینگ دیده است
ابوالفضل رجبی / مسئله رمزارزها در ایران میرود تا با یک محدودیت جدید مواجه شود. با رویکردی که دولت جدید نیز در مواجهه با رمزارزها اتخاذ کرده، میتوان پیشبینی کرد که استخراج رمزارزها توسط بخش خصوصی عملاً غیرممکن یا بسیار سخت خواهد شد. این موضوع را میشود در پیشنویس مصوبه هیئتوزیران که همین چند روز پیش در رابطه با استخراج رمزارزها در کشور به جریان افتاده، بهوضوح ملاحظه کرد که چگونه باز یک پتانسیل عظیم درآمدزایی که ارزشافزوده بسیار بالا و معتبری میتواند برای اقتصاد کشور داشته باشد، نادیده گرفته شده و همچنان بخش خصوصی بهعنوان طفیلی و مهمان ناخوانده در این بخش مورد انکار قرار گرفته است. این رویکرد سلبی و ممنوعیتمحور نهتنها نمیتواند پاسخی درست و چارچوبمند به خواست بخش خصوصی برای استخراج رمزارزها باشد، بلکه به رشد ناموزون و غیرقانونی صنعت استخراج رمزارز در سراسر کشور کمک بسیار زیادی خواهد کرد.
بازهم بوروکراسی پیچیده
طبق اطلاعاتی که راه پرداخت به دست آورده در ماده نخست این پیشنویس آمده است: «هرگونه فعالیت مربوط به فرآوردههای پردازشی رمزنگاریشده (رمزارزها) اعم از واردات، تولید، فروش، نصب تجهیزات و سایر خدمات مربوطه و همچنین استخراج رمزارز ممنوع است، مگر با اخذ مجوز از وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت).» بر این اساس فعالیت در حوزه رمزارز باید با مجوز وزارت صمت انجام شود و هرگونه مجوز فعالیت که توسط وزارت صمت صادر شود، باید به تأیید وزارت نیرو نیز برسد. در تبصره دوم این ماده همچنین تصریح شده که واردات، تولید، فروش تجهیزات استخراج رمزارز توسط دارندگان مجوز قانونی با رعایت مفاد ماده نخست و صرفاً از طریق ثبت در سامانه جامع تجارت مجاز است و در صورت تخلف مجوز باطل میشود.
در ادامه تبصره سوم به مسئله واگذاری رمزارزها اشاره دارد و هرگونه واگذاری به غیر یا تغییر در تعداد و نوع تجهیزات استخراج رمزارز برای دارندگان مجوز باید در سامانه جامع تجارت ثبت و تأیید شده و مجوز مربوطه اصلاح شود. در تبصره آخر ماده نخست همچنین واردات، تولید و فروش و نصب تجهیزات استخراج رمزارز بدون اخذ مجوز قانونی و استفاده از دستگاههای غیراستاندارد استخراج رمزارز با تشخیص سازمان ملی استاندارد ممنوع است و اگر این مورد رخ دهد، علاوه بر ضبط تجهیزات مربوطه، مشمول مجازات مقرر در قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز خواهد شد.
در ماده نخست این پیشنویس فعالیت در حیطه استخراج رمزارزها بهنوعی توسط دولت و نهادهای مربوطه رگولاتوری شده و تکلیف فعالیت در این حوزه نیز روشن شده است.
نقش پررنگ وزارت نیرو در مصوبه جدید
در ادامه ماده دوم به نقش وزارت نیرو در نظارت و تأیید مجوز میپردازد و تکلیف آن را اینگونه تشریح میکند: «وزارت نیرو مجاز است در صورت وجود امکانات و ظرفیت لازم نسبت به واگذاری انشعاب برق به متقاضیانی که دارای مجوز معتبر صادره توسط وزارت صمت برای استخراج رمزارز هستند، با نصب لوازم اندازهگیری هوشمند، اقدام نماید.»
نحوه شناسایی متخلفان
در ماده سوم این پیشنویس نهادهای نظارتی و امنیتی چون شورای امنیت کشور، شوراهای تأمین استان و شهرستان، نیروی انتظامی و کلیه دستگاههای اجرایی از جمله وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، صمت، اطلاعات و گمرک جمهوری اسلامی ایران و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز موظف شدهاند تا در شناسایی و برخورد با مراکز و تجهیزات استخراج غیرمجاز رمزارز با وزارت نیرو و نفت همکاری داشته باشند. همچنین در این ماده ذیل تبصرهای وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات موظف شده تا از طریق سامانه و بهصورت برخط هویت مشترکین اینترنتی که مبادرت به استخراج رمزارز در کشور میکنند، به همراه آدرس جغرافیایی محل انجام استخراج را به وزارت نیرو و نفت اطلاع دهد.
راههای تأمین برق برای استخراج
در ماده چهارم تصریح شده که مراکز استخراج رمزارز مکلفاند تا برق مورد نیاز خود را از سه طریق؛ «احداث نیروگاههای تجدیدپذیر یا خرید برق از نیروگاههای تجدیدپذیر جدیدالاحداث» یا از طریق «سرمایهگذاری در طرحهای بهینهسازی مصرف برق یا استفاده از انرژی صرفهجوییشده» یا «از طریق خرید برق از بورس انرژی» تأمین کنند. این ماده به شکل مشخص بر پایه تشکیل سازوکارهای جدید در آینده بنا شده و جزئیات انجام آن توسط وزارت نیرو ابلاغ خواهد شد؛ چراکه هنوز نیروگاههای تجدیدپذیر در کشور ساخته نشده و عملاً دارای کارکرد مشخصی نیستند. با این حال، حیطه رگولاتوری از سمت وزارت نیرو با پیچیدگیهای فنی و اجرایی بسیاری همراه شده که بعید است تحقق آن بهزودی ممکن شود. همچنین عملاً تولید برق از طریق خرید گاز که میتوانست برای استخراجکنندگان رمزارز بسیار بهصرفه باشد، نادیده گرفته شده است.
پاداش، مجازات و تخلفات
در آخر نیز سه ماده پنجم، ششم و هفتم قرار دارند که در ماده پنجم وزارت نیرو موظف شده تا زمانهای محدودیت شبکه برق را در هر سال اعلام کند و همچنین در ماده ششم افراد یا دستگاههای اجرایی که ماده پنجم را رعایت نکنند، به اداره تخلفات معرفی خواهند شد. در ماده آخر نیز به پاداش اشخاص حقوقی یا حقیقی در کشف و شناسایی هرگونه واردات، تولید، فروش و نصب تجهیزات و مراکز استخراج غیرمجاز رمزارز اشاره شده است.
- نوشته شده در : راه پرداخت
چرا صحبتهای مدیر ارشد مالی توییتر به ریزش در بازار رمزارزها منجر شد؟ / وقتی بازار با یک جمله میریزد
نسیم بنایی / ارزش بیتکوین و بسیاری از دیگر رمزارزها طی روزهای گذشته کاهش یافته و مقصر همه اینها، ند سیگال، مدیر ارشد مالی توییتر است. او در توییتی اعلام کرده سرمایهگذاری این شرکت در داراییهای رمزارزی نظیر بیتکوین «در حال حاضر معقول نیست!» اما قضیه سرمایهگذاری توییتر چیست؟
همانطور که میدانید تب رمزارز همه را گرفته و باعث شده بسیاری از شرکتها وارد دنیای رمزارزها شوند. والاستریتژورنال به سراغ مدیر ارشد مالی توییتر رفته و از او پرسیده که آیا این شرکت حاضر است در بیتکوین سرمایهگذاری کند یا خیر. حالا پاسخ سیگال حسابی برای بیتکوین و سایر رمزارزها جنجال به پا کرده و بازارشان را از سکه انداخته است.
محافظهکاری سیگال و شیطنت والاستریتژورنال
این روزها بیتکوین و سایر رمزارزها حسابی رواج پیدا کردهاند و مدام ارزششان رکوردشکنی میکند. اما این رکوردهای جدید چیزی نیست که همه مدیران مالی بهدنبال آن باشند.
والاستریت ژورنال احتمالاً در پی یک شیطنت رسانهای به سراغ سیگال رفته و از او درباره سرمایهگذاری این شرکت در رمزارزها سؤالاتی پرسیده است. البته بخشی از این اقدام والاستریت ژورنال به اخباری از هفته گذشته مربوط میشود.
حدوداً یک هفته پیش بود که توییتر اعلام کرد تیمی را بهعنوان تیم رمزارز توییتر راهاندازی کرده تا درباره شیوههای پرداخت به کمک رمزارز از طریق اپلیکیشن کار کنند. اما قضیه این تیم، آنطور که سیگال گفته، ربطی به امور مالی و سرمایهگذاری در رمزارزهایی نظیر بیتکوین ندارد. همین حرفها کار دست بازار رمزارزها داده و باعث ریزش ارزش ارزهای دیجیتالی شده است.
توییتر بهدنبال بازارهای باثبات
سیگال به والاستریت ژورنال گفته که توییتر در سیاستهای سرمایهگذاری خود بهدنبال تملک بر داراییهایی است که نوسان کمتری را تجربه میکنند و ثبات بیشتری دارند. به این ترتیب او بهصورت غیرمستقیم تأیید کرده که بازار رمزارزها چندان ثباتی ندارد و برای سرمایهگذاری غولهایی مانند توییتر، جای امنی نیست.
او همچنین در مورد تیمی که قرار است از طرف توییتر روی بحث رمزارزها کار کنند هم صحبتهایی داشته و گفته بخش مالی توییتر از این اقدامات نوآورانه حمایت خواهد کرد، اما سیاستهای مالی این شرکت تابع این مسائل نیست و قرار نیست آنها روی رمزارزها سرمایهگذاری کنند.
نگرانی سیگال، نگرانی همه است
آنچه مدیر ارشد مالی توییتر در رابطه با نوسان بالای رمزارزها اعلام کرده، جزء نگرانیهای اصلی سرمایهگذاران در این بازار است. همه میدانند که نوسان در بازار ارزهای دیجیتالی بالاست. وقتی شرکتهای بزرگ در سرمایهگذاریهای خود چنین بازار پرسودی را در نظر نمیگیرند، به این معناست که به آن اعتماد ندارند و به این ترتیب چنین بازاری به این زودیها، به ثبات دست نخواهد یافت.
بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، مدیران عامل در بسیاری از شرکتها تمایل دارند روی بازار رمزارزها سرمایهگذاری کنند، اما فقدان قوانین شفاف در این زمینه باعث شده آنها انگیزه خود را برای سرمایهگذاری روی این شکل از داراییها از دست بدهند.
البته موارد استثنایی مانند شرکت تسلا هم وجود دارد. تسلا مدتهاست که اعلام کرده داراییهایی در قالب رمزارز در اختیار دارد. حتی سیگال که اکنون اعلام کرده سرمایهگذاری در بیتکوین و سایر رمزارزها برای شرکت توییتر چندان معقول نیست، اوایل سال ۲۰۲۱ گفته بود مطالعاتی در زمینه بهرهگیری از بیتکوین داشته است. این یعنی دستکم تلاشهایی برای کسب سود از این بازار داشته و در این زمینه پژوهش هم کرده است. به هر حال شرکتها بهدنبال منبع درآمد هستند و رمزارزها ظرفیت درآمدزایی برای شرکتها را دارند.
با توجه به اظهارات مدیر ارشد مالی توییتر، سرمایهگذاری این شرکت در زمینه رمزارزها دستکم فعلاً، منتفی است. اما هنوز هم شرکتهایی مانند تسلا از داراییهای رمزارزی برخوردارند. اظهارات سیگال شاید در کوتاهمدت به ریزش ارزش رمزارزها منجر شود، اما در بلندمدت، حضور غولهایی مانند تسلا، به سرمایهگذاران در این بازار قوت قلب میدهد و مانع از این میشود که آنها از این بازار دست بکشند.
- نوشته شده در : راه پرداخت
جذب سرمایه ۲.۵ میلیارد دلاری صندوق سرمایهگذاری رمزارزی / پارادایموان همه را شگفتزده کرده است
نسیم بنایی / صندوق سرمایه خطرپذیر رمزارزی پارادایم وان توانسته ۲.۵ میلیارد دلار سرمایه جذب کند. اما ماجرای این صندوق چیست و چرا تا این اندازه جنجال به پا کرده است؟
فرد ارسام، همبنیانگذار کوینبیس به همراه شریک خود، مت هانگ، صندوق سرمایه خطرپذیر رمزارزی پارادایم وان را راهاندازی کرده و توانسته از طریق آن ۲.۵ میلیارد دلار سرمایه جذب کند. جالب اینجاست که سرمایهگذاران برای دو برابر کردن سرمایهگذاریشان در این صندوق با یکدیگر به رقابت افتاده بودند.
اگر فکر میکنید رقیب ۲.۵ میلیارد دلاری باعث تعجب یا شگفتی ارسام شده، سخت در اشتباه هستید. او در دفتر پارادایم، همان جایی که هنوز پلاستیکهای روکش اسباب و وسایل تازه خریداری شده و جدیدش باز نشده، به خبرنگار فایننشالتایمز گفته: «این رقم در برابر چیزی که برای ۱۰ سال آینده به سمت آن حرکت میکنیم، کاملا ناچیز است.»
ترس از حباب در بازار رمزارز
سرمایهگذاری ناگهانی و شگفتآور در صندوق پارادایم وان باعث شده عدهای از تحلیلگران درباره احتمال شکلگیری حباب در بازار رمزارزها ابراز نگرانی کنند. عمده نگرانیها هم مربوط به امور مالی غیرمتمرکز است که این شرکت فعالیت خود را به آنها اختصاص داده و در آن به اسم و رسم رسیدهاست.
مشابه اتفاقی که برای پارادایم وان افتاده در ابتدای امسال برای صندوق سرمایه خطرپذیر رمزارزی آندرسن هورویتز هم رخ داد. این شرکت توانست بیش از حد انتظار یعنی ۲.۲ میلیارد دلار سرمایه جذب کند. در آن زمان، این رقم در تاریخ صندوق رمزارزها بیسابقه بود.
امید صندوقها به تراکنشهای توکنی
این صندوقها و سرمایهگذارانشان چشم امید به اپلیکیشنهایی دوختهاند که اکوسیستم آنها بر پایه اتریوم و مشابه آنهاست. در واقع آنها به تراکنش مالی از این طریق، امید دارند.

برنامههایی که این صندوقها به آن امید دارند برای کاربرانی طراحی شده که از توکنها به عنوان داراییهای دیجیتالی برخوردار میشوند. آنها این توکنها را به مرور زمان دریافت میکنند. پارادایم در حال حاضر در این زمینه بسیار امیدوار است و توسعه تیم خود را با تصور رشد توکنها برنامهریزی کردهاست.
بررسیهای فایننشالتایمز نشان میدهد پارادایم وان در نخستین دوره جذب سرمایه توانست به ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸ دست پیدا کند. سپس فعالیتهای این صندوق آغاز شد و به دنبال آن نرخ بازگشت سرمایه به بیش از ۲۰۰ درصد در نیمه نخست سال رسید.
وقتی پارادایم وان ۱۰ میلیارد دلاری شد
داراییها صندوق پارادایم وان، به مرور به رقم ۱۰ میلیارد دلار رسید. البته این رقم با نوساناتی همراه است. هر بار که قیمت رمزارزها دچار نوسان میشود، داراییهای این صندوقها هم تغییر میکند.
ساختار پارادایم شبیه به صندوقهای سرمایهگذاری است یعنی تا تاریخی مشخص، نیازی نیست به سرمایهگذاران خود، بازگشت سرمایه بدهد. البته پارادایم وان در این زمینه هیچ اظهارنظری نکردهاست.
بنیانگذاران این صندوق معتقدند دنیای اپلیکیشنهای توکنمحور که به عنوان وب۳ (web۳) شناخته میشوند، هنوز جای زیادی برای رشد دارند. بررسیها نشان میدهد توسعهدهندگان بازیها و اپلیکیشنهای موسیقی هم در این زمینه ورود کردهاند. به همین خاطر انتظار میرود مشتریان و مصرفکنندگان توکنها افزایش پیدا کنند.
مردی که به دنبال تسخیر جهان است
ارسام به قدری نسبت به آینده پارادایم وان خوشبین است که این صندوق را با غولهای فناوری در جهان مقایسه میکند و میگوید همانطور که آن شرکتهای اینترنتی در حوزه فناوری، توانستهاند در جهان مطرح شوند، شرکتهای فعال در زمینه توکنها هم به زودی پیشرفتی چشمگیر خواهند داشت.
بهرغم صحبتهای ارسام، هنوز افرادی نسبت به اتریوم تردید دارند. هر بار که تراکنشها بالا میرود، اتریوم هم با مشکل مواجه میشود. البته پارادایم فقط چشم امید به اتریوم ندوخته و روی اپلیکیشنهایی مانند سولانا که تراکنشها را با سرعت بیشتری انجام میدهند هم سرمایهگذاری کردهاست.
بنیانگذاران پارادایم وان میگویند سرمایهگذاریشان هدفی بلندمدت را دنبال میکند و شاید ۱۰ سال زمان ببرد تا نتیجه بدهد. با این حال، تحلیلگران همیشه نسبت به مواردی نظیر پارادایم با تردید نگاه میکنند و چندان نسبت به آن خوشبین نیستند.
- نوشته شده در : راه پرداخت
اتریوم، رؤیای غلبه بر بیتکوین / چرا اتریوم نرخ رشد بیشتری نسبت به بیتکوین دارد؟
ارز دیجیتال اتریوم آغازگر نسل دوم بلاکچین بود. هدف اولیه خلق اتریوم این بود که محدودیتها و نواقص بیتکوین را نداشته باشد و در ادامه بازه فعالیت خود را گسترش داد و توانست توجهات ویژهای را به سمت خود جلب کند. همانطور که میدانید، بیتکوین در سال گذشته رشدی سرسامآور و ناگهانی داشت؛ رشدی که توانست توجه زیادی را به دنیای کریپتوکارنسی جلب کند، اما در این میان اتریوم بیشتر مورد توجه قرار گرفت؛ چراکه نرخ رشد آن از بیتکوین هم بیشتر بود.
رشد سرمایهگذاری روی اتریوم به حدی بود که برخی مؤسسات تحقیقاتی مانند FundStrat پیشبینی میکنند در آیندهای نزدیک، ارزش اتریوم حتی از مرز ۱۰ هزار دلار هم عبور خواهد کرد. اما چرا رمزارز اتر و شبکه اتریوم سرعت رشد بسیار بالایی دارند؟ چه چیزی آنها را از بیتکوین متمایز میکند که نرخ رشدشان را بیشتر کرده است؟ چرا باید آینده سرمایهگذاری در جهان رمزارزها از بیتکوین به سمت اتریوم شیفت شود؟ تیم تولید محتوای نوبیتکس در نوشته زیر به سؤالات یادشده به اختصار پاسخ داده است.
ایدهای که به پروژهای عظیم تبدیل شد
بیایید کمی به عقبتر برگردیم؛ در اواخر سال ۲۰۱۳، ایده اولیه خلق اتریوم توسط ویتالیک بوترین ۱۹ساله ارائه شد. ایده او این بود که رمزارزی ارائه دهد تا محدودیتها و نواقص بیتکوین را نداشته باشد. نظر بوترین پس از چکشکاری او و همکارانش، بالاخره در سال ۲۰۱۵ به شکلی درآمد که امروزه آن را بهعنوان اتریوم میشناسیم.
مثلاً مصرف برق کمتر یکی از مهمترین ایدههای اولیه او برای شروع پروژه اتریوم بود؛ اما در ادامه او و همکارانش وارد حوزههای جدیدی شدند که اتریوم را به چیزی فراتر از یک رمزارز تبدیل میکرد. بیشتر نوآوریهای مربوط به دنیای رمزارزها در شبکه اتریوم انجام میشود؛ سرعت نوآوری بالا در شبکه اتریوم مهمترین نقش افزایش ارزش آن را داشته است. انتشار نسخه دوم اتریوم، توانست ضعفهای اتریوم را برطرف کند، مثلاً هزینه انجام تراکنشها کمی کاهش پیدا کرد. همچنین با کمک اتریوم ۲، اتلاف انرژی هم تا حدی کاهش یافت. جدای از اینها، انتشار اتریوم در بازار فیوچرز CME رسمیت مضاعفی به اتریوم بخشید و با ورود اتریوم به CME، شرکتهای سرمایهگذاری کلاسیک و قدیمی هم آماده سرمایهگذاری روی آن شدند. فراتر از همه اینها، مهمترین نکتهای که اهمیت اتریوم را دوچندان میکند، این است که اتریوم بستری برای اجرای قراردادهای هوشمند است.
قراردادهای هوشمند؛ مهره مار اتریوم
قراردادهای هوشمند مانند برنامههای غیرمتمرکز یا Dapp (Decentralized application)، وجه تمایز اصلی اتریوم با بیتکوین است. همین قراردادهاست که توانسته نرخ رشد ارز دیجیتال اتریوم را از بیتکوین مستقل کند. دو برنامه غیرمتمرکز اصلی را میتوان NFTها و DeFiها دانست.
NFT یا توکن غیرمثلی
مشهورترین برنامه غیرمتمرکزی که این روزها توجه زیادی به خود جلب کرده، توکنهای غیر قابل معاوضه یا همان NFTها هستند. شکلگیری انافتی بر اساس شبکه اتریوم، تقریباً توانسته مفهوم حق مالکیت و مفهوم فروش را تغییر دهد. امروزه میتوان از این توکنهای غیر قابل معاوضه، برای ایجاد داراییهای دیجیتال قابل تأیید یا هر نوع دارایی دیگر، مثل زمین یا خانه و…، استفاده کرد. اولین استفاده از بلاکچین NFT در هنر بود و توانست اصالت ویژهای به هنر دیجیتال ببخشد.
DeFi یا امور مالی غیرمتمرکز
جدای از NFTها، برنامه غیرمتمرکز (Dapp) دیگری بانام «دیفای» توانست به افزایش ارزش اتریوم منجر شود. دیفای یا DeFi، مخفف عبارت Decentralized Finance که به معنای امور مالی غیرمتمرکز است در سال ۲۰۲۰ ارائه شد. هدف اصلی دیفای، خلق اکوسیستم مالی جدید بر پایه فناوری بلاکچین است تا به کمک آن بتوان خدمات مالی مختلف؛ چه مربوط به جهان رمزارزها و چه نامربوط به این جهان را بدون نظارت هیچ بانک یا مؤسسه مالی خاصی ارائه داد. دنیای دیفای دقیقاً به دنیای اقتصادیای که میشناسیم شبیه است؛ فقط با این تفاوت که هیچ نهادی نظارت مستقیم و میانجی ندارد. کمی به نظر غیرممکن میرسد، اما پس از گذشت کمتر از دو سال، تقریباً ۲۰۰ میلیارد دلار در پروژههای دیفای سرمایهگذاری شده است.
استفاده از Dappها کمک زیادی به افزایش ارزش شبکه اتریوم کرده است. نکته مهمتری که در رابطه با این برنامههای غیرمتمرکز وجود دارد، این است که هم دیفای و هم NFTها، روزبهروز در حال تکامل و گستردهتر شدن هستند و به احتمال زیاد در آینده برنامههای غیرمتمرکز جدیدتری در شبکه اتریوم ساخته میشود. هرچه تعداد این برنامههای غیرمتمرکز و میزان استفاده از آنها بیشتر شود، مقدار تراکنشهای این شبکه نیز بیشتر میشود و میتوان انتظار داشت که رمزارز متناسب با این شبکه خواهان بیشتری پیدا کند و ارزش آن افزایش یابد.
البته اصلاً نباید گمان کنیم که اتریوم شبکهای بدون نقص است. یکی از بزرگترین ایرادات اتریوم، سرعت انجام تراکنش در ثانیه است که به نسبت دیگر شبکهها، تا حدودی کُند محسوب میشود. در نتیجه، سازمانهایی که نیازمند تعداد بالای تراکنش در ثانیه هستند، نمیتوانند از بلاکچین عمومی اتریوم استفاده کنند. بنابراین با وجود این نکته که اتریوم محبوبترین بلاکچین سازمانی محسوب میشود؛ با این حال رقبای دیگری مانند کاردانو یا استلار دارد که مقیاسپذیری و سرعت تراکنش در ثانیه بالاتری نسبت به اتریوم دارند؛ در حدی که از کاردانو بهعنوان «قاتل اتریوم» هم یاد شده است.
با وجود همه اینها، اتریوم بر اساس آمار وبسایت Coin market cap جایگاه محکمی دارد. بر اساس دادههای کوین مارکت کپ، ارزش بازار این ارز دیجیتال در رده دوم بازار کریپتو قرار میگیرد. رتبه اول، طبعاً، در اختیار بیتکوین است. بیتکوین با ارزش بازار تقریبی معادل ۱.۲۲ تریلیون دلاری در جایگاه اول است؛ در حالی که ارزش بازار اتریوم حدود ۵۶۶ میلیارد دلار است. اتریوم و بیتکوین از نظر ارزش بازار فاصله زیادی با سایر رمزارزها دارند. در نتیجه این مسئله که اتریوم نرخ رشد بیشتری نسبت به بیتکوین دارد، میتواند از نظر ارزش بازار روزبهروز به بیتکوین نزدیکتر شود و فاصله خود را از دیگر ارزها بیشتر کند.
در نهایت، اینکه توجهات بازار رمزارزها به سمت اتریوم معطوف شده، خیلی جای تعجب ندارد. درست است که امسال شبکههای دیگری مثل کاردانو هم در حال تلاش برای فراهمآوردن امکاناتی بهتر از اتریوم هستند؛ اما اتریوم همچنان میتواند از امتیاز سابقه خود استفاده کند و در نتیجه، چشمانداز پیشروی اتریوم، چشمانداز نسبتاً روشنی است.
برای اینکه بتوانیم درک ملموستری از افزایش ارزش اتریوم در چهار سال اخیر داشته باشیم، بهتر است به تاریخچه اتریوم در صرافی ارز دیجیتال نوبیتکس نگاه کنیم. در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، هنگامی که صرافی نوبیتکس اتریوم را لیست کرد، قیمت آن ۳.۰۱۵ میلیون تومان یا ۲۲۷.۵ دلار بود. در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۰، بعد از گذشت کمتر از چهار سال، اتریوم تقریباً به قیمت ۱۳۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان یا ۴۸۰۵ دلار در صرافی نوبیتکس معامله شد. یعنی اتریوم در معاملاتی که در بازار نوبیتکس انجام میشود، ظرف تنها چهار سال تقریباً ۱۳۰ میلیون تومان یا به عبارتی بیش از ۴۵۷۰ دلار رشد قیمت داشته است.
برای خریدوفروش اتریوم، بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال میتوانید به نوبیتکس بهعنوان اولین پلتفرم خریدوفروش رمزارز در ایران با بیش از سه میلیون کاربر ایرانی مراجعه کنید.
- نوشته شده در : راه پرداخت
آیا هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو، خالق بیتکوین بهزودی فاش میشود؟
نسیم بنایی / همه افراد معروف دنیا، شناختهشده نیستند و تمایلی ندارند هویت واقعیشان علنی شود. حتی ممکن است نامشان هم اسم مستعار باشد؛ مثلاً در دنیای هنر و نقد سیاسی، فردی به نام بنکسی در بریتانیا به شهرت رسیده که هنوز نام اصلیاش را فاش نکرده و کسی از هویت او آگاه نیست.
دنیای رمزارزها هم خالی از این آدمهای معروف ناشناخته نیست. اتفاقاً از آنجا که در دنیای ارزهای دیجیتالی، همهچیز پشت صفحههای کامپیوتری اتفاق میافتد، ناشناختهها بیشتر هم هستند. یکی از مهمترین افراد ناشناس در دنیای رمزارز، خالق بیتکوین است؛ کسی (شاید کسانی) که بقیه او را با نام «ساتوشی ناکاموتو» (Satoshi Nakamoto) میشناسند؛ اما چرا درباره او نوشتهایم؟
از دیوید کلیمن تا ساتوشی ناکاموتو
احتمالاً بهزودی هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو، خالق بیتکوین در دادگاهی در فلوریدا فاش خواهد شد. برای اینکه بیشتر در جریان قرار بگیرید، ابتدا باید با فردی به نام دیوید کلیمن آشنا شوید.
دیوید کلیمن کارشناس کامپیوتر اهل آمریکا بود که در سال ۲۰۱۳ از دنیا رفت. در گذشته بارها مطرح شده بود که کلیمن در ایجاد بیتکوین نقش داشته است. حالا خانواده او ادعا کردهاند که کلیمن به همراه دوست و شریک تجاریاش نام مستعار ساتوشی ناکاموتو را برگزیدهاند و بیتکوین را خلق کردهاند.
ماجراجوییهای کریگ رایت
برای اینکه ماجرا قدری شفافتر شود، باید با فردی به نام کریگ استیون رایت هم آشنا شوید. رایت در حقیقت دانشمند علوم کامپیوتر و تاجری استرالیایی است که چندین بار ادعا کرده همان ساتوشی ناکاموتو است. او حتی درباره این ادعا با رسانههای مختلف صحبت کرده و داعیههایی را در این زمینه مطرح کرده است. برای مثال رایت در سال ۲۰۱۶ در گفتوگو با مجله اکونومیست، این ادعایش را مطرح کرده بود.
اما آیا کسی حرفهای رایت را باور کرده؟ بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان میگویند حرفهای رایت قابل پذیرش نیست و احتمال دارد صرفاً نوعی شیادی باشد.
حالا خانواده کلیمن در دادگاهی، این برنامهنویس ۵۱ساله را به کنترل داراییهایی کلیمن متهم کردهاند. به این ترتیب دوباره ماجراهای کلیمن و رایت بر سر زبانها افتاده است.
خانواده کلیمن بهدنبال حقیقت
رایت در گذشته گفته خودش خالق بیتکوین است. کلیمن که دیگر فوت شده و دستش از دنیا کوتاه است، اما خانوادهاش کوتاه نیامدهاند و میگویند با اسناد و مدارک ثابت میکنند که این دو نفر با یکدیگر همکاری داشتهاند.
خانواده کلیمن در گفتوگو با والاستریت ژورنال، تأکید کردهاند که اسناد و مدارکشان ثابت میکند این دو نفر از مسیر شراکت، بیتکوین را خلق کردهاند و خودشان هم بیش از یک میلیون بیتکوین ماین (استخراج) کردهاند.
اما رایت اصرار دارد که خودش بهتنهایی بیتکوین را خلق کرده و در نتیجه قرار است در دادگاه فلوریدا ثابت کند که خودش همان ساتوشی ناکاموتو است. حتی وکیل او هم گفته که سندی دال بر همکاری این دو نفر برای خلق بیتکوین وجود ندارد.
روزهای خیلی دور در دنیای بیتکوین
اکتبر ۲۰۰۸ بود که فردی با عنوان ساتوشی ناکاموتو، نامهای ۹صفحهای به رمزنگاران نوشت و در آن نظام الکترونیکی رمزارز را توضیح داد. چند ماه بعد، شبکه بیتکوین در جهان متولد شد.
در همان یک سال نخست، کسی که خودش را ناکاموتو معرفی کرده بود، توانست حدود یک میلیون بیتکوین جمعآوری کند.
خالق بیتکوین که گفته میشود از دو آدرس ایمیل استفاده میکرده تا حدوداً دو سال بعد در فرایند توسعه بیتکوین فعال ماند. او هر که بود، از طریق ارسال پیام با سایر توسعهدهندگان در ارتباط بود؛ اما در تاریخ دسامبر ۲۰۱۰ ناگهان ناکاموتو غیب شد و دیگر هیچ پستی در ملاءعام از او دیده نشد.
داعیهها علیه رایت
طبق اطلاعاتی که از دادگاهها به دست آمده، خانواده کلیمن میگویند رایت در سال ۲۰۰۸ با کلیمن همکاری داشته و حتی نامهها را کلیمن مینوشته است.
آنها حتی میگویند کلیمن دو سال پیش از اینکه از دنیا برود، یعنی در سال ۲۰۱۱، شرکتی در فلوریدا راهاندازی کرده که دبلیو اند کی (W&K) نام دارد و ظاهراً به ابتدای نام این دو نفر (Wright&Kleiman) اشاره دارد؛ اما رایت شراکت با کلیمن را تکذیب کرده است.
رایت یک بار در ماه می ۲۰۱۶ ادعا کرده بود که خالق بیتکوین است، اما چندی بعد، وقتی با موجی از انتقادات روبهرو شد، ادعایش را پس گرفت. حالا اما ظاهراً دوباره با داعیههای جدیدی در این زمینه به میدان آمده است.
کارشناسان چه میگویند؟
اما نظر سایر کارشناسان در مورد این دو نفر چیست؟ بسیاری از کارشناسان حوزه رمزارز میگویند اصلاً این دو نفر یعنی رایت و کلیمن، دانش کافی برای خلق بیتکوین را نداشتهاند.
برخی از آنها میگویند این دو نفر اصلاً نبوغ کافی برای چنین کاری را نداشتهاند. به همین خاطر است که توانایی رایت و کلیمن را در مورد خلق بیتکوین، زیر سؤال بردهاند.
عدهای دیگر هم میگویند کلیمن کارشناس کامپیوتر بوده و امکان دارد بیتکوین را خلق کرده باشد، اما حتی او هم دانش کافی برای این کار را نداشته و اکنون هم دیگر در این دنیا نیست که بتواند چنین ادعایی را اثبات کند.
رایت و کلیمن تنها دانشمندانی نیستند که تلاش کردهاند نام خود را بهعنوان خالق بیتکوین به ثبت برسانند، اما هنوز هم مشخص نیست چه کسی واقعاً پشت نقاب ساتوشی ناکاموتو ایستاده است.
- نوشته شده در : راه پرداخت
آینده اینترنت با پولکادات و وب ۳.۰
برخی معتقدند که وب ۳.۰ انقلابی عظیم در اینترنت و محصولات مرتبط با آن و خدماتی است که امروزه از آنها استفاده میکنیم. به لطف راهاندازی پولکادات و اکوسیستم پاراچین، اکنون چندین و چند پروژه برای یافتن فرصتهای جدید در این حوزه در حال اجرا هستند. برخلاف ساختار کنونی وب ۲.۰ که میلیونها نفر از آن استفاده میکنند، وب ۳.۰ از یک فناوری نوآورانه بهره میبرد. شبکههای غیرمتمرکز، رایانش لبهای (edge computing) و هوش مصنوعی، همگی از مواردی هستند که به این اتفاق هیجانانگیز و نوآورانه سرعت میبخشند. شاید مهمترین ویژگی وب ۳.۰ این باشد که داده و کنترل آن را به جای قرار دادن در اختیار شرکتها و خوراکخوانها (aggregators) در دست کاربران قرار میدهد. همین مسئله چنان اثر عمیقی را ایجاد میکند که دنیا تاکنون نظیر آن را ندیده است. در حوزه شبکههای غیرمتمرکز، تمرکز اصلی بر صنعت بلاکچین و رمزارز است. هر دوی این فناوریها اثبات کردهاند که ابزارهایی چندمنظوره و ارزشمند هستند که میتوانند قدرت را، چه از نظر مالی و چه از جنبههای دیگر، به مردم برگردانند (افاِکستریت).
چشمانداز پولکادات برای وب ۳.۰
حال، پولکادات با چشماندازی جاهطلبانه برای وب ۳.۰ قصد دارد از فناوری بلاکچین استفاده کند تا یک اینترنت غیرمتمرکزتر با حریم خصوصی بیشتر استفاده به وجود بیاورد. بلاکچین پولکادات که در سال ۲۰۱۷ با عرضه اولیه کوین بودجه خود را تأمین کرد، در سال ۲۰۲۰ راهاندازی شد. پولکادات یک سامانه زنجیرهای متقابل (cross-chain) است که بر مسئله امنیت تمرکز دارد. این سامانه به دیگر بلاکچینها این امکان را میدهد که در بلاکچین پولکادات ادغام شوند و با آن تعامل داشته باشند. پولکادات با حمایت بنیاد وب ۳.۰ که یک بنیاد پژوهشنهاد و ناسودبر است، قصد دارد معماری یک اینترنت غیرمتمرکز، شفاف و فراگیر را توسعه دهد.
وب ۱.۰ و وب ۲.۰ چه عملکردی داشتند؟
وب ۱.۰(یا همان شبکه جهانی وب اصلی) در اوایل دهه ۱۹۹۰ به ثمر نشست. در آن زمان، اینترنت چیزی نبود جز وبسایتهایی که به صورت استاتیک حاوی متن و تصویر بودند. حدود ده سال بعد وب ۲.۰ با پلتفرمهایی نظیر آمازون، فیسبوک، لینکدین، علیبابا و توییتر کار خود را آغاز کرد. وب ۲.۰ با برنامههای کاربردی پویا و چندمنظورهاش تجربهای منحصربهفرد را برای کاربران رقم زد. وب ۲.۰ ساختاری داینامیک دارد و میتوان ان را وب تعاملی و اجتماعی نامید. در دنیای وب ۲.۰ برای آنکه چیزی را خلق کنید، لازم نیست خودتان توسعهدهنده برنامه باشید. بسیاری از برنامهها طوری ساخته میشوند که به راحتی به هرکسی اجازه میدهند آنچه را که میخواهد خلق کند. برای مثال، اگر میخواهید فکری را خلق کنید و آن را با دنیا به اشتراک بگذارید، این قابلیت برای شما وجود دارد؛ یا اگر میخواهید فیلمی را بارگذاری کنید و به میلیونها نفر اجازه دهید آن را ببینند، با آنها تعامل کنید و آنها بتوانند درباره فیلم شما نظر دهند، باز هم این قابلیت برای شما وجود دارد. در حقیقت، وب ۲.۰ بسیار ساده است و به دلیل همین سادگی است که مردم در سراسر جهان هر روز بیش از پیش دست به خلق میزنند. (منبع: جمینی)
مقایسه وب ۲.۰ و وب ۳.۰
وب کنونی، که همان وب ۲.۰ است، از بسیاری جهات واقعاً عالی است، اما نقاط ضعفی دارد که قابل چشمپوشی نیستند. بسیاری از وب ۲.۰ به دلیل متمرکز بودنِ بیش از حد انتقاد میکنند. این منتقدان معتقدند که این ویژگی وب ۲.۰ راه را برای مسائل و معضلات متعددی هموار کرده است؛ مسائلی نظیر تمرکز بیش از حد بر سود، انواع بسیار بیشاز حد مختلف تبلیغات، نظارتهای گسترده و مکرر، کاهش حریم خصوصی و سرقت گسترده دادهها. چنین پدیدههایی باعث شده که بسیاری از مردم از حقوق خود محروم شوند و این سؤال در ذهن شان شکل بگیرد که آیا این سیستم واقعاً به نفع کاربرانش است. در پاسخ به این معضلات، وب ۳.۰ تلاش میکند تا با استفاده از فناوری بلاکچین کارکرد کنونی وب ۲.۰ را معکوس کرده و برنامهها را به صورت مستقیم به یکدیگر متصل کنند. در واقع با این کار، برنامههای کاربردی متمرکز را به پروتکلهای غیر متمرکز تبدیل میکند.
در وب ۳.۰ دیگر اینطور نیست که برنامهنویسان، یک نرم افزار را بر روی یک سرور واحد بسازند و آن را اجرا کنند. یا اینکه دادهها را بر روی یک پایگاه داده واحد ذخیره کنند. آنچه که رخ میدهد این است که نرمافزارهای وب ۳.۰ یا بر روی بلاکچین اجرا میشوند (یعنی همان شبکههای غیرمتمرکز از نودها یا سروهای همتابههمتا peer to peer)، یا اینکه تلفیقی از هر دو، که یک پروتکل کریپتواکونومیک (cryptoeconomic) را تشکیل میدهد. به این نوع نرمافزارهای کاربردی اصطلاحاً DApps میگویند.
وب ۳.۰ و مسئله هویت
در وب ۳.۰ هویت افراد بسیار متفاوت از آن چیزی خواهد بود که امروزه رایج است. بسیاری از مواقع در نرمافزارهای وب ۳.۰، هویت افراد با آدرس کیفپول آنها مشخص میشود و از طریق همین آدرس میتوانند با نرمافزارهای کاربردی تعامل کنند. در وب ۲.۰ مسئله هویت بسیار چالش برانگیز است. نرمافزارها عموماً از کاربران اطلاعاتی نظیر ایمیل و گذرواژه میخواهند که تقریباً همیشه لازم است که کاربر اطلاعات حساس و شخصی خود را در اختیار نرمافزار قرار دهد. اما ادرس کیفپول کاملاً ناشناس است، مگر اینکه خود کاربر تصمیم بگیرد که هویت خود را به صورت عمومی به آن آدرس متصل کند. کاربر حتی میتواند از همان آدرس کیفپول در نرمافزارهای متعدد استفاده کند و هویت او به طور یکپارچه در بین DAppsها قابل انتقال است. همین مسئله باعث میشود که کاربر بتواند در طول زمان میزان شهرت خود را افزایش دهد.
به طور خلاصه باید گفت وب ۲.۰ همان اینترنتی است که امروزه همه ما از آن استفاده میکنیم؛ اینترنتی که در تسخیر شرکتهای بزرگ است و تنها در مقابل اطلاعات شخصیتان حاضر است به شما خدمات ارائه کند. وب ۳.۰، بر بستر پولکادات، به اینترنت و نرمافزارهایی اشاره دارد که بر پایه بلاکچین اجرا میشوند.
برخی مزایای وب ۳.۰ عبارتند از:
- هرکسی که عضوی از شبکه است، اجازه دارد تا از خدمات استفاده کند. به بیان دیگر، هیچ اجازهای برای استفاده از خدمات لازم نیست.
- هیچکس نمیتواند کاربر را بلاک کرده و یا حق دسترسی او به خدمات را از او سلب کند.
- تمامی پرداختها به صورت درون شبکه و با توکنهای بومی شبکه، یعنی پولکادات، انجام میشود.
- با تکمیل این پروژه، شما تا حد زیادی قادر خواهید بود هرچیزی را برنامهنویسی کنید.
تجربه ما از اینترنت بعد از وب ۳.۰ چطور خواهد بود؟
اینترنت تجربه ما از دنیا را تغییر داد. برقراری ارتباط با دیگران، آموزش و نحوهی گذران اوقات فراغت فقط بخشی از زندگی ماست که با اینترنت تغییر کرده است. وب ۲.۰ روشهای حمل و نقل، خریدهای شخصی و روزمره و حتی ذائقه غذایی ما تحت تاثیر قرار داده است. اما قرار است وب ۳.۰ حداقل بخشی از این فرآیندها را تغییر دهد. پولکادات برپایه بلاکچین بستری برای اجرای تکنولوژی وب ۳.۰ فراهم کرده است. بستری که نیاز به غولهای اطلاعاتی مانند گوگل را حذف کرده و در مقابل حق انتخاب و آزادی بیشتری برای دسترسی به اطلاعات میدهد.
برای مثال فرض کنید میخواهید به جای سرویسهای اینترنتی کرایه ماشین، از یک اپلیکیشن بلاکچینپایه برای اجاره خودرو استفاده کنید. در این حالت به جای متصل شدن به سرویسهای خدماتی بزرگ، مستقیم به راننده خودرو مورد نیازتان وصل میشوید و هر دوی شما به جای پرداخت هزینه خدمات به سرویس، کارمزدی بسیار کمتر به شبکهی بلاکچین پرداخت میکنید و روابط مالی را همتا به همتا تنظیم خواهید کرد.
این سرویس اطلاعات مسیر، شما و راننده را به صورت رمزنگاری شده در شبکه ذخیره میکند اما آن را در اختیار هیچ نهاد یا ارگانی قرار نمیدهد. بنابراین هم هزینهی کمتری برای خدمت مورد نظرتان پرداخت کردهاید، هم حریم خصوصی قویتری برای خود ایجاد کردهاید.
پولکادات در والکس
مطالب این مقاله را تیم محتوای والکس جمعآوری و تنظیم کرده است. والکس پلتفرم معاملات ارز دیجیتال ایرانی است که به تازگی ارز دیجیتال پولکادات را به لیست ارزهای قابل معاملهی خود افزوده است. والکس با فراهم کردن امکان خرید و فروش پولکادات و سایر ارزهای دیجیتال، تلاش میکند تا پلی بین کاربران ایرانی و بازار جهانی ارزهای دیجیتال باشد.
- نوشته شده در : راه پرداخت
زمان مناسب تعیین چارچوب برای پلتفرمهای تبادل رمزارز در کشور فرا رسیده است / داراییهای دیجیتال در انتظار رگولاتوری
عصر تراکنش ۵۰ / خریدوفروش رمزارزها، اکنون به بازار پررونقی در کشور تبدیل شده است؛ بازاری که اعداد و ارقام رسمیای برای حجمش وجود ندارد و ادعاهای غیررسمی هم تناقضات زیادی با هم دارند. با این حال به نظر میرسد در فضای غیررسمی بسیاری روی عدد دو هزار میلیارد تومان در ماه اتفاق نظر دارند. در این بازار دو هزار میلیارد تومانی اما تاکنون هیچ چارچوب و مجوز فعالیتی برای پلتفرمهای تبادل آن در کشور در نظر گرفته نشده است. نکتهای که رگولاتورها نباید از آن چشمپوشی کنند این است که کسبوکارهای فعال در حوزه تبادل رمزارزها، دیگر استارتاپهای کوچکی نیستند که بتوان آنها را نادیده گرفت؛ این کسبوکارها رشد کردهاند و اکنون به نقطهای رسیدهاند که نیاز به چارچوبی برای فعالیت دارند. تاامروز دیدگاه دولت و حاکمیت به این بخش، اینگونه بوده که باید قوانینی را برای این حوزه وضع کرد؛ با این حال تاکنون این اتفاق نیفتاده و فقط شاهد حرفهایی در اینباره بودهایم و عملاً تاکنون اراده قوی از سوی حاکمیت برای قانونمند کردن فعالیت پلتفرمهای تبادل رمزارز وجود نداشته یا اگر هم وجود داشته تا امروز نتیجه ملموسی نداشته است.
تبعات نبود مجوز یا چارچوب برای فعالیت پلتفرمهای تبادل رمزارز، بارها توسط کارشناسان و فعالان این حوزه تذکر داده شده است. اکنون که تعداد قابل توجهی از پلتفرمهای تبادل رمزارز به بلوغ نسبی رسیدهاند، در گفتوگو با محمدجواد صمدیراد، دبیر کمیسیون بلاکچین و رمزارز سازمان نظام صنفی رایانهای و وحید والی، مدیرعامل هلدینگ نیکاندیش به این موضوع پرداختیم که آیا نیازی به صدور مجوز و چارچوبی برای فعالیت پلتفرمهای تبادل رمزارز در کشور وجود دارد یا نه و متولی این امر در کشور باید چه نهادی باشد.
اولویت، به رسمیت شناختن رمزارزها و داراییهای دیجیتال است
درست است که نبود چارچوب یا مجوزی برای فعالیت، از چالشهای اساسی پلتفرمهای تبادل رمزارز در کشور است و بارها و بارها فعالان و کارشناسان این حوزه درباره لزوم قانونگذاری در این بخش گفتهاند، اما محمدجواد صمدیراد معتقد است که پیش از قانونگذاری این حوزه، ابتدا باید رمزارزها و داراییهای دیجیتال در کشور به رسمیت شناخته شوند، سپس درباره فعالیت پلتفرمهای تبادل رمزارز در کشور تصمیمگیری شود؛ «وقتی یک نوع دارایی در کشور به رسمیت شناخته نمیشود و نوع و ماهیت آن را تعیین نمیکنیم، قاعدتاً معاملات آن عرصه میتواند شبههبرانگیز باشد و مراکز مبادله این فضا هم ممکن است زیر سؤال بروند. در نتیجه ابتدا باید ماهیت رمزارزها و داراییهای دیجیتال در کشور مشخص شود.»

تاکنون نه بانک مرکزی و نه هیچ نهاد دیگری حاضر نشده مسئولیت رگولاتوری پلتفرمهای تبادل رمزارز را بر عهده بگیرد. دبیر کمیسیون بلاکچین و رمزارز سازمان نظام صنفی رایانهای یادآوری میکند که در حوزه ماینینگ اقداماتی در جهت قانونگذاری این حوزه در کشور انجام شده و مصوبه هیئتوزیران وجود دارد، اما هیچ چارچوبی پیرامون پلتفرمهای تبادل رمزارز وجود ندارد؛ «باید خیلی روشن این موضوع را تعریف کنیم که ماهیت رمزارزها و داراییهای دیجیتال چیست؟ آیا ماهیت پولی دارند؟ اگر اینطور است و صرفاً دارای ماهیت پولی هستند، بانک مرکزی نهادی است که باید متعهد باشد و به این موضوع ورود پیدا کند و نظر بدهد و قوانینی برای آن وضع کند. واقعیت این است که رمزارزها و داراییهای دیجیتال، لزوماً ماهیت پولی ندارند و خودشان نوع جدیدی از دارایی هستند و در شرایطی میتوانند نقش پول را بازی کنند.»
به گفته صمدیراد، اگر بتوانیم چارچوب و ماهیتشناسی داراییهای دیجیتال را در بستر حقوق و قانون کشور مشخص کنیم، آن زمان میتوانیم بگوییم بانک مرکزی در مورد کدام دسته از داراییهای دیجیتال، میتواند رگولاتور باشد و در مورد آنها نسبت به تنظیمگری اقدام کند و چون ماهیت رمزارزها در کشور مشخص نیست، بانک مرکزی در این بین نه بیمسئولیت است و نه همه امور را میتوان منحصراً به او مربوط دانست؛ «البته بانک مرکزی نمیتواند از حیطه کلی این ماجرا بیرون بایستد.»
لزوم حضور بانک مرکزی در رگولاتوری رمزارزها
سال ۱۳۹۷ بانک مرکزی پیشنویسی را برای ضوابط در حوزه رمزارزها تهیه کرد که با همه نواقص و انتقاداتی که به آن سند وارد بود، زمینهای برای تعریف و شکلگیری این اکوسیستم بود که متأسفانه این سند در حد پیشنویس باقی ماند و سال گذشته از روی وبسایت بانک مرکزی برداشته شد. صمدیراد با اشاره به این ماجرا و با تأکید بر فضای مبهمی که در حوزه رمزارزها در کشور وجود دارد، معتقد است که بانک مرکزی باید در این پدیده نسبتاً جدید دخالت داشته باشد. او در اینباره اینطور میگوید: «البته این به معنای تصمیمگیری انحصاری بانک مرکزی درباره کسبوکارهای فعال در حوزه رمزارزها نیست و حتماً باید دیگر بخشهای اقتصادی کشور مانند وزارت اقتصاد، سازمان بورس، وزارت صمت و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز به این موضوع ورود کنند؛ چراکه ما با پدیدهای چندوجهی طرف هستیم.»
هرچند رمزارزها پدیدهای چندوجهی هستند، اما نهاد یا سازمانی باید تنظیمگری و رگولاتوری این بخش را بر عهده بگیرد و مجوز یا چارچوبی را برای پلتفرمهای تبادل رمزارز در کشور ایجاد کند. صمدیراد در پاسخ به این سؤال که کدام نهاد یا سازمان در کشور میتواند رگولاتوری این بخش را بر عهده بگیرد، میگوید: «در جریان داراییهای دیجیتال، ما از یک طرف با فناوری بلاکچین طرف هستیم. این فناوری باید بهعنوان فناوری تحولآفرین در حوزه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات رگوله شود؛ همانطور که تلفن همراه، فناوری ۵G و… را بهعنوان ابزارهای فناورانه به رسمیت میشناسیم و وزارت مربوطه در مورد آنها بهعنوان فناوری اظهارنظر میکند و حتی الزاماتی برایش در نظر میگیرد. در نتیجه در مورد فناوری بلاکچین نیز باید این اتفاق بیفتد و اینگونه میتوان فناوری بلاکچین را رگوله کرد.»
طبق صحبتهای صمدیراد، لایه دیگری که باید در نظر گرفته شود، کاربردهای فناوری بلاکچین است؛ یعنی میتوان کاربرد پولی برای آن تعریف کرد که بهعنوان مثال، بانک مرکزی بتواند بر بستر بلاکچین و DLT، نوعی پول دیجیتال خلق کند که به آن CBDC یا CBCC میگویند؛ «اگر تکلیف ماهیت داراییهای دیجیتال در کشور مشخص و کاربری آن پولی محسوب شود، بانک مرکزی نسبت به آن متعهد است و باید آن را رگوله کند و ضوابطی را برایش در نظر بگیرد؛ حتی میتواند در مورد اکوسیستم آن نیز اظهارنظر کند. با این حال ممکن است روی فناوری DLT دارایی دیجیتالی خلق شود که هدفش تأمین مالی باشد. آن چیزی که جنسش تأمین مالی است، قاعدتاً باید در حوزه بانکی یا بورس و اوراق بهادار مورد بررسی قرار گیرد.»
در نتیجه طبق گفتههای صمدیراد، رگولاتوری داراییهای دیجیتال در کشور باید از دو جنبه اتفاق بیفتد؛ اول از بُعد فناوری که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات رگوله خواهد شد و دیگری از بُعد کاربردها که بر اساس ماهیت آنها باید بهرهبرداری موضوعی خود را داشته باشد؛ «بهعنوان مثال ممکن است توکنی بر بستر فناوری بلاکچین شکل بگیرد که پشتوانه آن طلا باشد، در این صورت باید ابتدا مشخص شود که رگولاتور فروش آنلاین طلا در کشور چه کسی است؛ چراکه آن رگولاتور باید تعاریف و کارکردهای آن توکن را نیز مشخص کند.»
همکاری مشترک، رگولاتوری دقیقتر
به عقیده وحید والی، مدیرعامل هلدینگ نیکاندیش نیز موضوع رمزارزها را میتوان از منظر داراییهای دیجیتال و همینطور بحث ارزی مورد بررسی قرار داد. او به صحبتهای قالیباف بهعنوان رئیس مجلس اشاره میکند و میگوید: «طبق نطق آقای قالیباف از منظری وزارت اقتصاد مسئول رگولاتوری این حوزه است و از منظری دیگر بانک مرکزی. با این حال امیدواریم در دولت جدید با همکاری مجلس، بانک مرکزی و سایر نهادهای ذیربط و قطعاً با همکاری کسبوکارهای فعال در حوزه رمزارزها و همینطور سازمان نظام صنفی رایانهای کشور فضایی شفاف برای مردم و کسبوکارهای فعال در حوزه تبادل رمزارز ایجاد شود.»

والی اما بهترین گزینه برای رگولاتوری این حوزه را همکاری مشترک بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، مجلس و دولت میداند؛ «تاکنون در نهادهای گوناگون کمیسیونهای تخصصی رمزارز تشکیل شده و این کمیسیونها با همکاری یکدیگر میتوانند بهترین تصمیم را اتخاذ کنند، از جمله این کمیسیونها، کمیسیون رمزارز نظام صنفی رایانهای کشور است که فعالان حوزههای مختلف را در قالب کارگروههای تخصصی در دل خود جا داده و فرصتی را فراهم کرده تا با همکاری سایر نهادها سروسامانی به این حوزه دهد.»
نبود چارچوب ناشی از ضعف رگولاتور است
ریسکهای بسیار زیادی در نبود چارچوب و قانون در حوزه کسبوکارهای فعال در بخش تبادل رمزارز وجود دارد. این ریسکها هم برای پلتفرمهای تبادل رمزارز و هم برای افرادی که در این فضا به معاملهکردن میپردازند، وجود خواهد داشت. برای مثال اینکه یک مرکز تبادل، داراییای را به کاربر بفروشد که مابهازای آن در شبکه بلاکچین متناظر نباشد، اصطلاحاً خالیفروشی شده و در واقع مالی را که وجود ندارد، فروختهاند. در نتیجه وجود چارچوبی برای فعالیت میتواند ریسکهایی از این دست را کاهش دهد.
صمدیراد در اینباره میگوید: «بهطور کلی دو نوع مرکز تبادل رمزارز بهصورت متمرکز و غیرمتمرکز وجود دارد و آنچه در این حوزه در کشور عرف است، اینگونه است که تمام داراییهای کاربران به گونهای به آن پلتفرم امانت داده شده و در حقیقت داراییها در حسابهای واقعی پلتفرم ذخیره و نگهداری میشود و اگر روزی آن پلتفرم تبادل هک شود یا کلیدهای خصوصی حسابها لو برود، تمام دارایی کاربران به یغما میرود. علاوه بر چنین ریسکی، در نبود مجوز و چارچوبی برای فعالیت ممکن است به یکباره پلتفرمی خدمتدهی خود را قطع و دیگر پاسخگوی نیاز کاربران نباشد و هر دارایی را که به آن سپرده شده، با خود ببرد؛ اینگونه نیز مجدداً کاربران متضرر خواهند شد.»
البته این ماجرا روی دیگری نیز دارد و ممکن است پلتفرمهای تبادل رمزارز را نیز دچار چالش کند. داراییهایی که به پلتفرمهای تبادل رمزارز منتقل میشوند، باید تمیز باشند و درگیر تراکنشهای پولشویی و تأمین مالی تروریسم نشده باشند. پلتفرمهای تبادل رمزارز باید این موضوعات را کنترل کنند. در واقع از آنجایی که پلتفرمهای تبادل رمزارز وارد فضای تنظیمگری نشدهاند، این زیستگاه هم برای کاربران و هم برای صاحبان این پلتفرمها ریسکهای فراوانی دارد. به گفته صمدی راد، حوزه رمزارزها از نظر سرمایهگذاری جذاب است و افراد تمایل دارند تا بخشی از دارایی خود را وارد این حوزه کنند. همچنین این حوزه اشتغالزایی نیز میکند و برای اقتصاد ارزشآفرینی دارد و نبود چارچوبی برای فعالیت، از ضعف رگولاتورها ناشی میشود که تاکنون نتوانستهاند ریسکهای این حوزه را پوشش بدهند؛ «طبیعتاً اگر زیرساخت پلتفرمهای تبادل رمزارز در کشور درست شود، میتواند ارزشافزوده اقتصادی خوبی به همراه داشته باشد. در عین حال با رگولاتوری میتوان ریسکها را مدیریت کرد و دغدغههایی مثل خالیفروشی پلتفرمهای تبادل رمزارز را برطرف ساخت.»
در نتیجه افسارگسیختگی فضای کسبوکارهای مرتبط با داراییهای دیجیتال به نفع هیچکدام از بازیگران این حوزه نیست؛ نه دولت و نه مردم نمیتوانند در شرایط بینظمی به خواستههای خود برسند و تازه اینجاست که سودجویان جولان خواهند داد. والی درباره این موضوع میگوید: «گاهی قوانینی تصویب میشود که عملاً فعالیت کسبوکارهایی را که برای منافع ملی کار میکنند و در راستای خدمت به کشور میکوشند، مختل میکند. در این فضا فرصتی برای کلاهبرداران و فعالیتهای زیرزمینی فراهم میشود و متأسفانه نتیجهاش خسران برای کشور و مردم خواهد بود. در نتیجه باید با حساسیت و دقت نظر، در این خصوص تصمیماتی اتخاذ شود.» شناسایی کسبوکارها و احراز هویت آنها برای نهادهای ذیصلاح حاکمیتی بسیار مهم است؛ موضوعی که به گفته والی، قطعاً فعالان واقعی این حوزه نیز از این موضوع استقبال میکنند و با شناسایی کاربران و رصد آنها میتوان از اتفاقاتی از جمله خالیفروشی جلوگیری کرد.
تجربه رگولاتوری رمزارز در دنیا
در کشورهای گوناگون بر اساس اینکه کدام ماهیت بهعنوان داراییهای دیجیتال شناخته میشوند، نهادهای مربوطه وارد میشوند و به رگولاتوری آن میپردازند. صمدیراد که معتقد است موضوع رگولاتوری رمزارزها را باید در دو لایه مدنظر قرار داد و بُعد فناوری و بُعد کاربری آن را بهصورت جداگانه بررسی کرد، در رابطه با وضعیت رگولاتوری رمزارزها در کشورهای دیگر توضیح میدهد: «در آمریکا کمیسیون بورس و اوراق بهادار یا در سنگاپور سازمان پول و اوراق بهادار پلتفرمهای تبادل رمزارز را رگولاتوری میکنند. رگولاتوری رمزارزها در هر کشوری به ساختار اقتصادی آن بستگی دارد. در کشور ما نیز ظرفیتهایی برای مدیریت ریسک فعالیت در حوزه رمزارز، از نظر فناوری موجود است. فقط باید سیاست مناسب در این حوزه توسط رگولاتورها تنظیم شود تا بتوان بعد از آن فضای فناوری را بهراحتی پیادهسازی کرد.
در کشورهای اروپایی بهعنوان مثال سوئیس، افراد میتوانند سپرده دارایی دیجیتال خود را نزد بانک به امانت بگذارند. حتی میتوانند دارایی دیجیتال خود را از پلتفرم تبادل رمزارز به بانک منتقل کنند و در واقع نهاد امینی که داراییهای افراد را مدیریت میکند، نظام بانکی است. نهادهای امین مراکزی هستند که شبیه مراکز مبادله عمل میکنند و در برخی کشورها، در حوزه اوراق بهادار و در کنار سپردهگذاری، مرکزی شکل گرفته که مسئولیت رگولاتوری رمزارزها را هم بر عهده دارد. ما باید ببینیم با توجه به اقتصاد کشورمان کدام روش چابکتر و سازگارتر است و حتی شاید بتوان از ترکیب این ایدهها در اقتصاد ایران استفاده کرد.»
به گفته والی، مسئله مهم این است که آیا از فرصتی که رمزارزها برای اقتصاد کشور – که در شرایط تحریمهای ظالمانه قرار دارد – مهیا کردهاند، میتوانیم برای شکوفایی اقتصادی کشورمان و در راستای توسعه ملی و منافع ملی کشور استفاده کنیم یا بهراحتی از کنار آن میگذریم و آن را ممنوع میکنیم؛ «هر کشوری متناسب با شرایط خود تصمیم میگیرد. به عقیده بنده رمزارزها پول آینده دنیا هستند و این یک فرصت است. فرصتی که اگر از آن غافل شویم، خیلی زود حسرتش را خواهیم خورد.»
اجباریشدن اینماد به لحاظ فنی ممکن نیست
اتفاقات اخیر پیرامون اینماد که برخی آن را تسهیل دریافت اینماد و برخی آن را اجباریشدن دریافت اینماد تعبیر میکنند، یکی از مهمترین سوژههای یک ماه اخیر صنعت تجارت الکترونیکی کشور بوده که یکی از حوزههای تحت تأثیر آن نیز پلتفرمهای تبادل رمزارز بودند. صمدیراد که معتقد است اجباریشدن اینماد به لحاظ فنی مقدور نیست، در اینباره میگوید: «وقتی گفته میشود اینماد اجباری شود، باید دید ضمانت اجباریشدن آن چیست؟ لفظ اجباریشدن اینماد با واقعیت همخوانی ندارد و نمیتواند در فضای اجرایی به عملیاتیشدن برسد. من معتقدم اینماد حتماً میتواند به توسعه و اعتمادبخشی مراکز تبادل کمک کند، اما لفظ اجباریشدن اینماد به لحاظ فنی، شدنی نیست و تلاشی را که دوستان طی سالها برای اعتباربخشی به اینماد کردهاند، خدشهدار میکند و به ظرفیتهایی که تا امروز، اکوسیستم تجارت الکترونیکی کشور بر اساس آن شکل گرفته، آسیب میزند. از همه دوستان میخواهم از اصطلاح اجباریشدن اینماد استفاده نکنند، چون چنین چیزی در بستر فنی ممکن نیست.»
- نوشته شده در : راه پرداخت
چرا دارندگان رمزارز، نگران لایحه زیرساخت در آمریکا هستند؟ / الزام به گزارشدهی به IRS در تراکنشهای رمزارزیِ بالای ۱۰ هزار دلار
نسیم بنایی / بازار رمزارزها، بازاری بینالمللی است و به همین خاطر تحت تاثیر رویدادها و مسائل جهانی قرار میگیرد. از آنجا که آمریکا به عنوان اقتصاد اول جهان در همه بازارها ایفای نقش میکند، طبیعی است که هر اتفاقی در این کشور، تکانی به بازارهای مختلف از جمله بازار رمزارزها وارد کند.
جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا این روزها با لایحه ۱.۲ تریلیون دلاری در زمینه زیرساختها، حسابی جنجال به پا کرده و با یک امضای خود پای این لایحه میتواند سرنوشت بازار رمزارزها را دگرگون کند. اما قضیه از چه قرار است؟
گزارشدهی اجباری برای تراکنشهای ارزهای دیجیتالی
در آمریکا قانونی در زمینه مالیات وجود دارد که به آن ۶۰۵۰I میگویند. طبق این قانون، کسانیکه بیش از ۱۰ هزار دلار دریافتی دارند، باید گزارشی به سازمان خدمات درآمد داخلی (IRS) بدهند و در آن درباره جزییات این دریافتی، شفافسازی کنند. برای مثال بگویند چه کسی این پول را به آنها دادهاست. به این ترتیب از اتهام کلاهبرداری در امان میمانند. در واقع اگر این گزارش را به IRS ندهد، با اتهام کلاهبرداری مواجه خواهد شد.
حالا در قانون جدیدی که مجلس در آمریکا به تصویب رسانده، قرار است داراییهای دیجیتالی هم مشمول این مقررات شوند. این در حالی است که اکنون تب رمزارزها و ارزهای دیجیتالی، جهان را در بر گرفته و بسیاری از دولتها نگران ظرفیتهای این بازار برای پولشویی هستند. به این ترتیب ظاهرا قرار است به کمک این قوانین، نگرانیهایی برطرف شوند. اما عدهای نگرانیهای جدید دارند.
منتقدان نگران چه هستند؟
شرکتکنندگان در تراکنشهای رمزارزها، افرادی ناشناس هستند. اما طبق قوانین جدید، مشخصات آنها باید به صورت شفاف مطرح شود. منتقدان این لایحه میگویند حالا طبق این قانون جدید، امکان دارد شرکتکنندگان در تراکنشهای مربوط به رمزارز، اطلاعات کسانی را منتشر کنند که واقعا با آنها همکاری در کسبوکار ندارند.
آبراهام ساترلند، استاد دانشگاه ویرجینیا میگوید: «ماینرها، سهامداران، وامدهندگان، معاملهگران و افراد عادی، همگی امکان دارد به وضعیتی برسند که ارائه این گزارش برایشان الزامی باشد اما موقعیت و جایگاهشان طوری نیست که بتوانند این اطلاعات مورد نیاز را ارائه کنند.» منظور او این است که آنها امکان دارد اطلاعاتی را منتشر کنند که اصلا به آن اطلاعات دسترسی ندارند و دلیلش هم این است که در این بازار، عمدتا همه شرکتکنندگان ناشناس هستند.
برخی دیگر از منتقدان این طرح هم میگویند امور مالی غیر متمرکز یا دیفای (DeFi) که در آن قراردادهای هوشمند به صورت خودکار انجام میشوند و خدمات مالی خود را ارائه میکنند هم امکان دارد تحت تاثیر این شرط و شروط قانونی قرار بگیرند.
برایان آرمسترانگ، مدیرعامل کوینبیس هم به طور مشخص درباره این مشکل، در توییتی گفتهاست: «این شرط ۶۰۵۰I در لایحه زیرساخت، آنطور که من فهمیدهام، فاجعه است. اساسنامه کلاهبرداری مجرمانه میتواند بسیاری از رفتارهای سالم در حوزه رمزارز نظیر دیفای را فریز (متوقف) کند.»
ارتباط لایحه زیرساخت با رمزارزها چیست؟
همانطور که اشاره شد، لایحهای که در حقیقت در آمریکا به تصویب رسیده و اکنون منتظر امضای بایدن است، لایحه زیرساخت نام دارد. هدف از این لایحه هم بهبود شبکه حملونقل ملی و پوشش اینترنتی است. اما این لایحه چطور با رمزارزها ارتباط پیدا کردهاست؟
ماجرا از این قرار است که قانونگذاران در آمریکا متوجه شدهاند از طریق مالیات گرفتن میتوان بخشی از منابع مالی لازم برای اجرای این لایحه را تامین کرد. به این ترتیب تصمیم گرفتهاند قانون مالیاتیِ رمزارزها را تصویب کنند که شامل گزارشدهی به IRS در زمینه تراکنشهای بالای ۱۰ هزار دلار در بازار رمزارزها میشود.
به همین خاطر است که در این لایحه، قوانینی سختگیرانه در زمینه ارائه گزارش از تراکنشهای رمزارزی در نظر گرفته شدهاست. یعنی گزارش هر تراکنشی در زمینه رمزارزها که بالای ۱۰ هزار دلار ارزش داشته باشد باید به دست سازمان IRS برسد.
این لایحه تا کنون جنجالهای بسیاری به پا کرده و پای وزارت خزانهداری آمریکا هم در آن باز است. احتمالا برای اجرای آن نیاز به لابیهای بسیاری با فعالان صنعت رمزارز باشد. فعالان صنعت رمزارز به این سادگی اجازه دخالت در کسبوکارشان را نخواهند داد.
- نوشته شده در : راه پرداخت